۶

من اخر طاقت نیاوردم برات اون پول رو فرستادم با اینکه میدونم احتمال اینکه پس بدی صفر درصد است. ولی چون عید بودم گفتی الان موقع سود است برات فرستادم . ولی نمیدونم بتونی خودت رو نگه داری و دیگه نزاری برق قطع بشه. خدا می دونه.

تو که دو تا شریک ایرانی داری و خودت هم گفتی. چطور نمی تونید خودتون رو نگه دارید. دنبال چی هستید؟ همش به خودتون مربوط است.

ولی میدونی من پول عیدی و حقوق یک ماهم رو برات فرستادم ؟ یعنی لیاقت داری بدونی بفهمی ؟ نه حتی یک تشکر نکردی حتی با ای میل یا تلفنی که زدم.

من توقع نداشتم گفتم شعور این رو داری ولی اون رو هم نداشتی

این هم دفعه چهارم که این کار رو کردم . سه دفعه اول بعنوان زنت بودم

ولی این دفعه دوستت . یعنی دیگه نمی تونی بگی فکر کن برای شوهرت خرج کردی. و این چرت و پرت ها. اون پول ها مقداری برای جنس های امانتی رفت و. بقیه صرف زندگی شخصی خودم شد. چون به امید تو نباید می موندم . و اون مسافرتها که با پول بنده بود.

ایرادی نداره انچام دادم که بعد تو دلم نمونه بگم کاش انسانیت به خرج می دادم . ولی امیدوارم وچدان پیدا کرده باشی که بعید می دونم و من رو درک کنی و پول امانتی رو بفرستی.

۵

دلم تنگ است  

خوب شد گفتی  

خودت قصه را تمام میخوای بکنی 

البته من از اول می دونستم ولی دلم نمی آمد یادت هست روزهای اول برگشت من به ایران چی میگفتی؟ میگفتی کم صحبت کنیم صرفه جویی پول کنیم یا وابسته من نشو. میدونستی از اول برنامه داشتی که من رو بفرستی ایران. حالا ای میل میزنی که دلت میخواد زن بگیری که دلت میخواد جمع و جورت کنه. دوسال این کار رو کردی اخرش چی ؟ دلت رو خوش کن به این ها . ولی امیدوارم که پیدا کنی. 

فقط این رو میدونم تو دل من دانه ایی کاشتی که شده برای اینکه اعتماد به کسی نکنم. حرف کسی رو باور نکنم. و هیچ کس رو باور نکنم. 

خدا کمکت کنه فقط همین  

که از اول پایه دروغ گذاشتی و تا اخرش هم همین بود این مدت هم که دور بودم فقط برای سرگرمی تو بوده . بدبینم کردی . اعتماد داشتم به قسم هات باور داشتم ولی الان .............

۴

ای خدا این چه دنیایی درست کردی. چقدرادمها مشغول به کار هستند.

یادم ایدشبی گفتی از این شهر سفر کن

از هم جدا شویم وتوتنها راحت . من تنها راحت سفر کن

برفتی بر سفر بعد از ان برفتم از دل

بعد از چند روزی گفتی از دیده هم برو

بعد از چند روزی گفتی ای همسر من

نگیرم تماس با همدیگر

باید بکنم صرفه جویی در پول

یادم اوردم زمانی که من گفتم

نرو بر این سفر رفتی و نشودیم پولدار

بعد از آن شدیم هر لحظه گدا

بگفتی پا قدم من بود ه دراین زندگی

بگفتی صورتت بخل است نگاه نکردی تو

بگفتی امدم ننگ است  نرو بیرون

بگفتی به طلا دست زدی شد سنگ

بگفتی به پول دست زدی شد خاک

اخرین شب من را ذلیل کردی و فرستادی

بگفتی راحت شدی از این زندگانی

نشد کار تو روشن و دل تو روشن

فقط شنیدم هر لحظه با هر زنی دم خور شدی

خوش باشدت این زندگی بر تو

بدانم اخر بیخ ریش ما شوی


۳

دلم میسوخت دوست داشتم یک طوری بهت کمک کنم. ولی وقتی به شماره‌ایی زنگ زدم که گفته بودی یک نفر گوشی تو رو دزدیده و دیدم صدا صدای خودت است و اون هم نه در وضعیت عادی ناراحت شدم . و جا خوردم.

چقدر دروغ. ؟؟/ خودت خسته نشدی.

وجدانم ناراحت بود که چرا به کسی که بهش قرض دادی واقعیت روگفتم. حالا دلم ارام شد.

به هر کس میگم براش دعا کنید. میگه نه نمیکنم.

چه کردی ؟ همش دروغ همش یک ادم دروغ با زندگی دروغ

۲

میدونی امروز چی یادم اومد؟ یادم اومد که بعد از عیدی که پیش تو بودم یعنی دو سال پیش گفتی میخواستی تمام چیزها رو به هم بزنی. میخواستی همه چی رو اون موقع تمام کنی که ای کاش کرده بودی. یعنی کاری که من هم میخواستم این کار رو بکنم ولی نکردم. و کاش تو کرده بودی که کردی. 

میدونی فکر میکردم که چرا این همه من رو معطل خودت کردی. اره دوستم داشتی ولی دوست داشتن هم فکر میخواد هم شرف هم انسانیت. این نیست که یک نفر رو برده خودت کنی و گرفتار خودت و خودت راحت و ازاد باشی. امکان نداره. اینجوری باید یک زندگی برای من درست میکردی و بعد فکر خودت بودی. یا از اول شرط میکردی که هر دو ازادیم. نه اینکه هر کاری برای من بد و برای تو خوب باشه. 

گذشته است. حالا که فکر میکنم می بینم که هر دو باید دو سال پیش این کار رو میکردیم. ولی هر دو نمی دونم چرا و چرا دلمون نیامد. از دوست داشتن بود یا اینکه .... نمیدونم  

 

دیشب زنگ زدن گفتن که که بدهکاری به یک نفر دیگه . ناراحت شدم گفتم ببین با من هم این کار رو کردی و با بقیه هم همین کار. معنی نداره. اگر نداری سفارش چیزی نده و اگر میدی کاررو درست انجام بده . فکر عاقبت رو بکن. چرا باید بدترین ارزوها رو برات کنند. که دل شکسته هستی بدتر از این نشه.  

چرا نمیدونم. ولی با هر کس حرف میزنی هم دلشون می سوزه و هم میگن سپردیم دست خدا. 

 

چوب خدا هم صدا نداره هر کس بخوره دوا نداره. توبه کن قسم میدم توبه کن که شاید همه چی برات درست بشه . بهت گفتم خواب دیدم که قران بر سر گذاشتی بهت گفتم این کار رو بکن ولی نکردی. 

 

من به جای تو صدها بار توبه کردم و بخشش خواستم. خدا من رو هم ببخشه

۱

از امروز این وبلاگم رو میکنم دفترچه یادداشت روزانه خودم. فکر میکنم اینطور بهتر باشه.


امروز از صبح کار داشتیم . خ

این نفر که میاد برای خونه تمیز کردن خانم خوبی است . چند ماهی است که شوهرش فوت کرده شوهری که ۹ سال هم از اون پرستاری کرده و هم کار کرده و هم بچه شوهر داده و بزرگ کرده . زحمتکش . زنی که همه چی تو زندگی داشته و بعد از ورشکستگی شوهرش این بلاها سرش اومده. ولی تو این همه کار فکر پیش یکنفر عزیز بود.

چند روز پیش با یکی حرف زدم که گفت وضع اون خراب است و برای صد هزار تومان تقاضای پول کرده. همه میدونیم تو کشوری غیر از ایران صد هزار تومان پولی نیست. حتی تو ایران هم پولی نیست. ارزش نداره. البته برای خیلی ها مثل خود من حتی. این پول خیلی است. چون می شه باهش حداقل بعضی کارها رو کرد. ولی در خارج از ایران این پول شاید برای یک هفته یا یک روز باشه و یا اجاره یک ماه یعنی برای یک اتاق باشه.

به من گفتن وضع مالی ات  خوب نیست. نمیدونم راست میگن یا نه . ولی همین یک هفته پیش گفتن که وضع تو بهتر شده. جایی دیگه هم تو یک پاساژ همان جایی که من رفته بودم و صحبت کرده بودم جا گرفتی. خوشحال شدم. گفتم به چه خوب خدا کنه کارش خوب بشه و بدونه و یادش بیاد که اول همون اول گفتم بیا و اینجا جا بگیر. ولی دو یا سه روز پیش که گفتن باز پول قرضی میخواد و یک هفته است به سایت خودت میدونم سری نزدی همون سایت دوست یابی . فهمیدم که اره واقعا باز اوضاع خراب است. اول فکر کردم که سفر هستی مثل همیشه. ولی وقتی فهمیدم که برای چی رو این سایت نیامدی . ناراحت شدم . واقعا برات ناراحت شدم.

هر روز باز برای به عقیده خودت پولی میزارم کنار برای مشکل گشا. دو هفته برای تو پخش می کنم و سومی رو نگه میدارم تا گره کارت باز بشه.

میدونی هر کس می فهمه که هنوز حتی کمی دوستت دارم یا دلم برات می سوزه میخنده. میگن هنوز منتظری یا هنوز دوستش داری؟ چی بگم نمیدونم خودم هم نمیدونم دارم یا ندارم

. اخرین باری که برات یادداشت گذاتشه بودی نوشته بودی که زندگی از روی ترحم رو دوست نداری . ترحم نیست چون فکر نمیکنم دیگه بتونم با هات زندگی کنم. شاید باهات کارکنم که شاید بتونم کمی بعنوان شریک کاری کمک کنم. ولی زندگی کردن .... یادم میاد نه نمیتونم دلم میخواد مثل سابق فکر کنم . ولی مسایلی که پیش اومد تنم رو می لرزونه . ...................

نوشته بودی که من ناراحت میشم وضع تو خوب بشه . نه اصلا چون زمانی عزیز بودی . و هنوز عزیز موندی با همه اون مسایل باز هم تو دلم هستی . دوست دارم باز مثل سابق بشی.

برات نوشتم دعا میکنم که کارت درست بشه ولی من هیچ وقت دیگه باهات نباشم. حالا دعا میکنم کارت درست بشه . باز ببینمت . با هم کار کنیم. البته در خونه های جدا زندگی کنیم.

با مامان در مورد تو که حرف می زنم میگه فایده نداره فکرش رو نکن. حرف برگشت می زنم میگه بری چی بشه. باز همون می شه.

میدونی از چی هم ناراحت شدم .از اینکه من فکر کردم سفر هستی ولی نبودی. و اینکه به یکنفر که بهش مقروضی گفتم که من مقصر نبودم و یک جورهایی هم به من مقروضی و یک جوری سرم کلاه گذاشتی.

ازت یک خواهش دارم . طلب بخشش کن از همه . از خدا . چون با دل پاک کاری برای کسی نکردی وضع اینطور شد. طلب بخشش کن. و خیلی کارهات که فکر میکردی برات برکت داره ولی این نبار نکبت همراه داشت بزار کنار.

ای خدا هیچ کس رو از بالا به پایین نیار و عقل به ادم بده

ای خدا چرا به اون کمک نمیکنی؟ چرا ؟از چی است که هیچ کمکی نمی کنی؟ چرا وقتی خودش تظاهر میکنه وضعش خوب است از همیشه بدتر است؟

ای خدای بزرگ کمکش کن . بزار راحت زندگی کنه. از فکر من راحت کن بزار راحت باشم . خودت میدونی هر وقت فکر اون رو میکنم چرا وضع اون بدتر می شه؟ چرا باید وقتی فکر میکنه من از موفقیت اون ناراحت میشم بدتر وضعش خراب می شه؟

نمیدونم شاید به خاطر فکر خودش باشه. شاید به خاطر عقاید خودش باشه ولی اخه چرا این مرد تو این سن این همه مشکلات پیدا میکنه. چرا؟

میدونم همش به خاطر کارهای خودش است . فکر یک چیز بیشتر نیست ./. ولی چرا فکر ابرو و حیثت خودت رو نمیکنه. از من که گذشت دور شدم تنها شدم خودش چی ؟

تا کی فکر میکنه جوان است یا پولدار که دنبالش برن؟ ای خدا خودت میدونی همه چه فکری میکنند میخوان کلاه سرش بزارن ولی شاید برعکس میشه

ای خدا بزار راحت باشه دیگه براش کافی است

عزیزم عشقم

چرا میخوای بگی که مثلا از دلت بیرون رفتم. با این شعرها و این حرفهات معلوم است هنوز نه. هر چی میگی بگو. ادا نمیکنم اذیت نمیکنم یا اینکه بهت چیزی نمی گم که ناراحت بشی. ولی سعی میکنم از محبت فقط بگم. چون فکر میکنم تو موقعیت بدی هستی. همین .

برای دعای خیر میکنم . برات طلب بخشش میکنم. خدا شاید هم من روببخشه و هم تو رو. هر دو بد کردیم.

از همه طلب بخشش برات میکنم. اذیت کردی. خدا میدونم کارها رو برات درست میکنه. نمیدونم با من یا با کس دیگر برات درست میکنه. ولی امیدوارم که درست بشه .

و مطمئن هستم که درست میشه بزودی زود هم درست میشه.

میدونی خیلی کارها دلم میخواد برات بکنم .دستم بسته شد. با بعضی کارهای اشتباهت دستم بسته شد.

ای خدای مهربون ولی بهش بده بزار راحت باشه .بزار راحت باشه. ابروش رو حفظ کن

عزیزم عشقم نازم گلم

دوستت دارم خودت هم میدونی . با این همه بلا که سرم اومد باز دوستت دارم. میدونم تو هم دوستم داری ولی دلت نمیخواد که ارام باشم.

عزیزم هر روز برات می نویسم از عشقم و روزهایی که با هم بودیم . چه روزهایی ... که همیشه از نداشتن حرف میزدی . که ندارم و ندارم و ندارم.

از همون روزهای اول میگفتی ندارم .گفتم درست میشه . دوباره داشته می‌شی. گفتی ورشکست شدم اون هم بعداز ۸ ماه از ازدواج مون. قبل از اون هر وقت میگفتی باور نمی کردم چون میگفتم نه بابا مگه میشه قبلا میگفت دارم الان میگه نه ندارم ورشکست شدم .

بعد فهمیدم که با سرمایه‌گذاری تو یه کشور دیگه بدون اطلاع و بدون هیچ گونه حرفه‌ایی ورشکست شدی اون هم به حرف دو همکار قدیمی خودت . که خودت اعتماد کامل به اونها داشتی.

خرید و همه چی دست اونها بود. دلم میسوخت الان هم میسوزه . ادمی که همیشه پایدار بوده چرا باید اینطور بشه .

گفتی میخواستی بزنی زیر هر چیزی. کاش زده بودی . کاش همون موقع زده بودی و خودت رو راحت میکردی . من رو هم گرفتار نمی کردی. ولی الان چی. خودت گرفتار دار تر از همیشه هستی. با ندونم کاری که میکنی.

عزیزم امیدوارم خدا بهت کمک کنه و همه چی برات مهیا بشه . دوست دارم باز همان کس سابق شخص سابق بشی. دوست دارم باز مثل قدیم ببینمت. نه که فکر کنی با اومدن من به زندگی تو این طور شده . نه عزیزم . از اول همین بوده

ای خدا به این عزیز من از دل و جون دارم میگم کمک کن که راحت زندگی کنه. ارامش داشته باشه. من که دورم دورتر کن بزار راحت باشه. بزار فکرش راحت باشه. دیگه نشنوم که بگی من مقصر این زندگی بودم.

ای خدا بهش بده . از نظر مالی و عقلی همه چی بهش بده نزار کسان دیگری باهاش بسوزن. بزار اولادش که الان پیش اون است پایدار بشه . شکست نخوره. ای خدا دیگه بس است . این نداری بس است........

هردم زنی نیشتر بر من

جوابی شنیی گفتی باز نیشتر

هر دم گویی که تقصیر من بود

هر چه خود گفتی زدی بر گفته من



هر چی میگی وقتی بهت میگم

باز میگی از گفته من است

هر وقت حرفی زدی و عمل نکردی

گفتم باز گفتی که مقصر خود من است

من چه کردم که باید هر دم

بشنوم از تو حرفی که باز فقط حرف است



نمی دونم شاید کمی وحدان هنوز داری

که همون وجدان می زنه زخمی بر اون دلت

البته اگر دلی داشته باشی

برای همه دلی داشتی نه فقط برای من

تقسیم کردی این دلت رو بر همه

خسته شدم از خودم و از این جهان

که نمی تونم بکنم این دل از تو و عشق تو

شاید فقط الان کینه باشه

که باز میخوام ازاری دهم از بر تو