Comes The Dawn
By Veronica A. Shoffstall

 

After a while you learn
The subtle difference between
Holding a hand and chaining a soul
And you learn that love doesn’t mean leaning
And company doesn’t always mean security.

P

And you begin to learn
That kisses aren’t contracts
And presents aren’t promises
And you begin to accept your defeats
With your head up and your eyes ahead
With the grace of a woman
Not the grief of a child

P

And you learn
To build all your roads on today
Because tomorrow’s ground is
Too uncertain for plans
And futures have a way
Of falling down in mid flight

P

After a while you learn
That even sunshine burns if you get too much
So you plant your own garden
And decorate your own soul
Instead of waiting
For someone to bring you flowers

P

And you learn
That you really can endure
That you are really strong
And you really do have worth
And you learn and you learn
With every goodbye you learn.

۷۷

نمیدونم چه میکنی. اگر مشکلی هم پیش نیاد به قول خودت تا اخر ماه هم اسمت برداشته میشه و دیگه قدم ناپاک من و شکل و ظاهر بدشگون برای تو نیست. چه برسه دو سالی است که نیستم و خوش گذ راندی ولی الان چی ؟ ارزش داشت؟

من دارم کار میکنم بین خانواده هستم و به قول معروف هوای من را دارن . تو چی ؟ خانواده ایی که الان همه کارهات را می دونند و تنها موندی؟ ارزش داشت؟

تو این سن که بایدکسی پهلوت می شد کسی نیست؟

اره همه از بدقدمی من بود . من که دو سال است نیستم . پس چی شد؟ تو که هر کاری خواستی کرد که زن ایرانی خوشش نمی اید پس چرا شانس نداشتی ؟ همه بدقدم بودند؟

ای داد ای داد از این حرفها ....

اخرین بار تو تلفن پیام فرستادی که اسمت را پاک کنم. نگران نباش اگر خدا خواست پاک میشه

ولی باز از اون حرفها بود..

الان که یاداوری خاطرات گذشته میشه می بینم که تمام مدت ازت جز دروغ چیزی ندیدم . فقط دروغ ...

خدا بهت کمک کنه . نمیدونم تو چه وضعی هستی؟ ولی وقتی ۱۶ روز پروفایل ات را سر نزدی یعنی پول نداری....

متاسفم ... خودت به خودت هم بد کردی ... خودت به خودت دروغ گفتی...

ولی هر شب برات دعا میکنم

که همینطور که خدا به من کمک میکنه به تو هم کمک کنه


۷۶

ده روزی میشد ازتو هیچ خبری نبود.امروز بر حسب اتفاق زنگ تلفنم به صدا درآمد. نمیدونستم کی است ؟ جواب دادم و قطع شد . نگاه کردم شماره تو بود.اره شماره تو بود. 

چندین بار زنگ زدم گفتم شایدکاری داری و مدام قطع کردی. 

برام جالب بود. خنده ام گرفت مثل همیشه که اگر جواب نمیدادم قطع میکردی. 

بعد از یک ساعت که دوباره زنگ زدم و خیلی رسمی گفتم زنگ زده بودی خیلی رسمی گفتی که اشتباه گرفته بودی.  

خوب روزگار است. 

۶ روز است نمی بینمت تو اینترنت باشی.

۷۵

ای خدا قسم به اون عشقی که در اوایل داشتیم کمک کن . به هر دو کمک کن که دوباره به زندگی خودمون برگردیم .  

ای خدا کمک کن تا مثل اول روی پا باشه . ای خدا هیچکس را از بالا به پایین نکش.  

ای خدا کسی را ذلیل نکنه و کوچک نکن. کافی است . نامردی کرد ولی تمام شد. 

ای خدا کمک کن فراموش کنم. کمک کن فقط خوبی ها را بیاد بیارم.ای خدا هر چی میخوام فکرش را نکنم نمی تونم و بدتر وابسته میشم. 

هر کاری میکنم دروغهاش و کارهایی که کرده فراموش نمی کنم. 

ای خدا کمکم کن فقط کمک کن دوباره همان سابق بشم که به هر چیز کوچکی می خندیدم و لذت میبردم . 

شاید از نظر سن بالا باشم ولی دلم کوچک است و بچه کمکم کن همین. 

۷۴

۴ روز است که نمی بینمت . نه ۵ روز شده . ولی نشون می ده که ۵ روز است به پروفایلت سر نزدی یعنی اینترنت نداری. فکر میکردم رفتی مسافرت ولی باز طاقت نیاوردم و زنگ زدم . تو وقت نداری و پول اینترنت نداری. 

میدونی امروز با یکی از همکارانت حرف می زدم .دیدم اون یک ادم تنها چقدر پیشرفت کرده . کارگر تو بوده . ولی تو به کجا رسیدی؟ دلم سوخت ناراحت شدم . برای همکار قدیمت دعا کردم کارش بهتر بشه و برای تو دعا کردم خدا بهت کمک کنه . 

میگن زندگی دست زن است و مرد را می تونه سر به راه کنه . من میگم نه . اگر مردی بخواد سربراه باشه کسی جلودارش نیست و اگر بخواد بد بشه باز بهترین زن هم نمی تونه کاری کنه . 

بعضی از مردها هستند اول به خانه و زن و بجه هاشون می رسن بعد دنبال کارخودشون هم میرن و زن با اینکه میدونه به روی خودش نمی یاره . 

ولی در زمان بدهکاری و زیر بار مشکلات سخت است زن طاقت بیاره . سخت است مخصوصا اگر خودش هم کمک کرده و خودش را زیر بار قرض گذاشته باشه . و مرد برای خودش بره تفریح. 

اره مسخره است عزیز من . خیلی مسخره است. ولی عزیز من فکر نکردی و دیدی اخرش جه بلایی سرت اومد. از یکطرف زنت را از خودت روندی و از یک طرف دوستان و از یکطرف کارت روبراه نشد.  

یادت میاید به زنت میگفتی بدقدم . شب می خندیدی میگفت امروز چون نگاهت نکردم خوب بود.چرا قبل از اینکه از این زنت پول بگیری این حرف ها رانمی زدی. دیدی دیگه پول نداره و رفتی سفرو عاشق شدی و بعد زنت شد بدقدم . گفتی با خانمبازی همه چی داشتی . دوسال شد داری همین کار رامیکنی . کجا رسیدی.؟ 

برات هر دو هر شب دعا میکنم. خدا انشالله بهت کمک کنه . امیدوارم فقط یک فکر از سرت بیرون بره و مطمئن هستم بعد از اون درست میشه . فقط از مرد بودن (البته اسمی) کنار بکش ببین خدا چطور بهت کمک می کنه . دیگه با زنی نباش دور همه را خط بکش . بزار راحت زندگیکنی.  

البته در این شرایط فکر نمیکنم کسی درست و حسابی باهات باشه. بقیه چی بودن گول پول تو را خوردن . حتی اونی که قسم میخوره میگه نه . به  خاطر پول بوده که میخواسته با مردی ۲۰ سال بزرگتر از خودش ازدواج کنه . 

خدا بهت کمک کنه و انشالله خبرهای خوب برسه. امین

۷۳

بالاخره چی؟ باید عادت کنی ؟ بدون اون باید عادت کنی ؟ یعنی دو سال را عادت نکردی توی تنهایی خودت بین خانواده بودی ولی تنها ؟ هنوز عادت نکردی ؟ هنوز باور نکردی که باهات بازی کرد ؟ هنوز باور داری که دوستش داری ؟ نه عزیز من فقط یک عادت بوده . خودت را عادت بهش دادی.

درست است شاید الان تو موقعیت خیلی بدی باشه ولی باید بدونی که خودش باعث شد نه تو.

فکر میکنی مقصر تو بودی ؟ نه عزیز من مقصر خودش بود بدون هیچ اطلاعاتی عازم کشوری دیگه شد و خیلی زود خودش را باخت باخت به خاطر بعضی موارد مثل هندوانه گذاشتن زیر بغل به وسیله دوستانش و قطع نکردن روابط با کسانی که دیگه نباید تو زندگی راهشون می داد.

خودت را ناراحت نکن. بنویس براش دعا کن همانطور که برای دیگران دعا میکنی.

خدا انشالله بهش کمک کنه . ولی فکر کن زمانی که تو دل سوز اون بودی و دنبال کارها بودی اون با تو چه کرد؟

یادت باشه که شب ساعت ۱۲ یا ۱ می امد میگفت صبح بهت نگاه نکردم فروش خوب بود. تو بدقدمی تو ناپاکی

اینها را همیشه به یاد داشته باش ولی براش دعا کن .دعاکن عاقبت به خیر باشه. الکی با مردی ۵۵ ساله ازدواج کردی ولی چی شد ؟ فقط یک بازی خوب باهات کرد که فکر کرد برنده است. ولی باخت . تو هم پول از دست دادی و اعصاب . اعصابی که حالا حالا ها درست شاید نشه ولی باز خدا رو شکر کن ./

براش دعا کن . فقط دعا کن همانطور که خدا داره به تو کمک میکنه به او هم کمک کنه .


۷۲

خوب نامه هم رسید . میگی دیگه تمام شد . باشه تمام شد. دیگه چیزی بین ما نیست. به قدری شنیدم و دیدم که دیگه نمی تونم چیزی بهت بگم چون هر چی هم بگم میگی تهمت است.  

ایرادی نداره عزیزم تمام شد. و راحت شدی . ولی بازی که تو کردی خوب رو دست خوردی . اون هم از خدای بزرگ و امیدوارم همین خدا هم بهت کمک کنه . 

دیشب خوابت را دیدم که داشتی دست فروشی میکردی. ناراحت شد تو خواب بهت گفتم چی

شده چرا تو؟ گفتی ندارم . صبح که بیدار شدم گفتم حتما خیر است و شاید کسی را پیدا کردی که خودت را بهش بچسبوندی. امیدوارم تمام چیزی های خوب دنیا مال تو باشه . 

تا نامه بهم برسه شاید از دست تو عصبانی ومتنفر بودم . ولی این دل لامذهب دوستت داره. تا اخر هم دوستت خواهد داشت. 

عزیزم برای دعای خیر می کنم. تصمیم نداشتم دوباره بنویسم ولی چون میخوام با یک م.... مجازی حرف بزنم تصمیم گرفتم باز ادامه بدم. باز عشقم را نثار این وب کنم . شاید باز بتونم به دلم کمک کنم . 

خانواده ام هم خیالشون راحت شد. ناراحت بودندو نگران ولی با رسیدن نامه همه راحت شدند تا وقت دادگاه برسه . فقط دعا میکنم که مادر باز نفرین نکنه چون نفرین مادر میگیره. 

انشالله خدا کارهات را روبراه کنه همانطور که کار من را داره انجام میده.