سردرگم هستم .. نمیدونم چرا به کارهام نمی رسم .. صبح که بیدار می شم میگم چقدر وقت دارم .. تا ناهار آماده کنم که شده ساعت یک .. بعد از اون هم کارهای دیگه مربوط به غذای شب .. 

یک کار را انجام میدم ولی بقیه اصلا فرصت نمی شه ..


به قول معرف مدیریت زمان را ندارم ..

کمی تو خرج هام مدیریت پول پیدا کردم .. قبلا خیلی خرج می کردم .. این ماه تونستم کمی کنترل کنم و امیدوارم ماه آینده بهتر بشه .


در رابطه با دوستم .. اون هم سردرگم هستم .. مسخره است .. بازی است .. یک دوست که هم نویسنده باشه و هم حیران این جهان..... 

البته کتابش را بنویسه و چاپ کنه شاید حالش خوب بشه .امیدوارم


میگن رازت را نگو که دیگه راز نیست .. حتی به نزدیک ترین فرد به تو.... چشم ما هم نمی گیم..

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد