144

دلم گرفته .


آدما از آدما زود سیر می شدن

آدما از عشق هم دلگیر می شن

آدما رو عشقشون پا می زارن

آدما آدم را تنها می زارن


من دیگه نمیخوای خوب می دونم

تو کتاب دلت این را می خونم


خیلی وقت بود خونده بودم

ولی باور نمی کردم . میگن شاید عصبانی هستی شاید و شاید... ولی تمام مسایل بازی بود و فقط بازی .باز ای میل میزنی و هر چی میخوای میگی . بگو . جواب ندادم و دیگه جواب نمیدم .


خسته شدم از نامردی ها از همه چی

۱۴۳

دیگه با آقا کاری ندارم . گاهی براش اس ام اس یا ای میل میزدم ولی دیگه این کار را نمیکنم . چون خیلی ادم بددهنی است. 

 

دیروز جایی بودم به خانمی که سالهاست خارج از ایران زندگی میکنه گفتم شوهرم میگه سفارت ایران به ایشون پاسپورت نمی ده گفته شکایت شده باید شکایت را جواب بدی. 

اون خانم گفت . دروغ میگه سفارت به این چیزها کاری نداره . 

 

براش پیام دادم تو پاسپورت گرفتی و همینطور ویزا را ؟ فقط همین . یک نامه بلند نوشته که همه بدبختی ها از من است . 

 

نوشتم تو چیزی نبودی و چیزی نداشتی .  

 

دیگه باهاش کاری ندارم . خودم را بیخود اذیت میکنم . همین که برگه دادگاه را بهش ندم بدترین درد اون است. 

 

از شرکت هم دیگه خسته شدم و احتمالا سه ماه دیگه بیام بیرون . همه شون دیونه هستند. هر کدام هر گزارشی میخوان میدن و اون بنده خدا که خارج است نمیدونه کدام درست است. 

 

صلاح در رفتن است نه ایستادن . 

۱۴۲

امروز هم تمام شد. کلاس انگلیسی اسم نوشتم ولی از ۵ جلسه دو جلسه را تونستم برم. خودم مریض بودم امروز هم خواستم برم کلاس دیدم مادر مریض است بردم دکتر و تا برگردیم دیگه برای کلاس دیر شده بود. 

 

وضع شرکت هم خراب . امیدوارم فقط این وسط کارمندان ضرر نکنند که حتما ضرر مال این کارمندان است.  یکی از همکارها هم که خیلی برای کاری تلاش میکرد و حرص زیاد میخورد (البته به نظر من حرص الکی) کارش خراب شد. یک دفعه آب پاکی ریخته شد که هیچ خبری از جنس نیست. 

 

چیزی را هم امروز لو دادم خدا کنه مدیری که ازشون راهنمایی میخواستم چیزی در این مورد لو نده و اون بیمه بیکاری بود. فقط اگر حرفی در این مورد بزنه کار من بیچاره خراب میشه. 

 

برای آینده هم کم کم باید شروع کنم به مسافرت و جنس آوردن و فروختن. فکر میکنم هم سیاحت است و هم مخارج را میتونم در بیارم. 

 

دیگه چی ؟ هان رفته بودم پیش دکتر مشاورم که حالش را بپرسم . جالب است که خیلی خوشحال شد و براش گل گرفتم . هیچ وقت پولی از من نگرفتم و خجالت میکشم دست خالی پیش اون برم. بنده خدا همیشه مشاوره داره اون هم به صورت مجانی برای همه نه فقط من . 

 

امیدوارم کار شرکت هم به خوبی و خوشی تمام بشه . و هیچ حرفی از هیچ جا زده نشه .

۱۴۱

سلام سلام سلام 

 

خیلی وقته که ننوشتم. راستش دومین روز سال به آقای همسرجان زنگ زدم تبریک سال جدید بگم . نگرفت خودش زنگ زد. 

 

بعد نامه دادم که ای بابا ویزای ما چی شد ؟ باز شروع کرد . گفتم تعهد داشتی . باز مثل همیشه ..... گفت و گفت و گفت.  

اشتباهی کردم تو زندگی که حالا هم چوبش را میخورم. 

 

ولی امسال سال دیگری است. تنبلی نکردم  

کلاس زبان میرم  

ورزش را شروع کردم  

قصد دارم که دیگه مکاتبه ایی با طرف نداشته باشم . 

 

البته اگر بزاره. 

 

سالی است که باید راحت زندگی کرد . دنیا ارزش این رو داره که ازش لذت برد . ارزش نداره که حرص و فکر دیگران رو باشی که اصلا فکرت نیستند. دنیا ارزش این رو داره که عشق و دوستی داشته باشی .  و فکر مردم هم باشی. 

 

پیش برو و فکر خودت باش و زندگی را ساده بگیر و مثل بچه ها لج نکن و هر چیزی به دل نگیر

۱۴۰

سال ۱۳۹۰ بر همگی دوستان مبارک باد.