۱۴۲

امروز هم تمام شد. کلاس انگلیسی اسم نوشتم ولی از ۵ جلسه دو جلسه را تونستم برم. خودم مریض بودم امروز هم خواستم برم کلاس دیدم مادر مریض است بردم دکتر و تا برگردیم دیگه برای کلاس دیر شده بود. 

 

وضع شرکت هم خراب . امیدوارم فقط این وسط کارمندان ضرر نکنند که حتما ضرر مال این کارمندان است.  یکی از همکارها هم که خیلی برای کاری تلاش میکرد و حرص زیاد میخورد (البته به نظر من حرص الکی) کارش خراب شد. یک دفعه آب پاکی ریخته شد که هیچ خبری از جنس نیست. 

 

چیزی را هم امروز لو دادم خدا کنه مدیری که ازشون راهنمایی میخواستم چیزی در این مورد لو نده و اون بیمه بیکاری بود. فقط اگر حرفی در این مورد بزنه کار من بیچاره خراب میشه. 

 

برای آینده هم کم کم باید شروع کنم به مسافرت و جنس آوردن و فروختن. فکر میکنم هم سیاحت است و هم مخارج را میتونم در بیارم. 

 

دیگه چی ؟ هان رفته بودم پیش دکتر مشاورم که حالش را بپرسم . جالب است که خیلی خوشحال شد و براش گل گرفتم . هیچ وقت پولی از من نگرفتم و خجالت میکشم دست خالی پیش اون برم. بنده خدا همیشه مشاوره داره اون هم به صورت مجانی برای همه نه فقط من . 

 

امیدوارم کار شرکت هم به خوبی و خوشی تمام بشه . و هیچ حرفی از هیچ جا زده نشه .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد