۳۳

داشتم خاطراتم را مرور می کردم که این رو دیدم . مسخره است بخونید و ببینید این ادم هر چی گفته برعکس کرده  

 



Date: Wed, 21 Sep 2005 02:05:03 -0700 (PDT)
Subject:  

KODAVEND BESHER RA BERAYA CH AFRED  MEN NEMEGAM BERAYA HAVES BEZEY VE YA SEX VELY YAKEY AZ LAZET HAYA DONY AEN AST MEN NEZERAM AST TA ZEMANYE KA ZENDH HASTEY AZ AEN FORSET ASTAFADH KON \
1- SEFER 2- KOB BEKOR - 3- KOB BEPOSH 4-KOB RAFTAR KON -5- GABET NAKON 6- HAMESEH FEGAD BE KODAT FEKER KON - GONH NAKON -AGER METVANEY KOMEK BE DEGARAN KON FERG BEN MZHAB GARAR NEDH YAK ANSEN BEYASTEY FEKER KONAD KA KOLEYA MEZHAB RA KODAH AFEREDH MEZAHBEY KE KODA HER PYAM BERY BERAYA AN FARASTADH
PES MA KEY HASTEM KE TASMEM BEGERAM AN MEZHAB KOB AST YA AN MEZHAB BED
RORAST DER ZENDEGEY YAFA DAREY BE AFRADY KA BE SHMA ASHG MEDHAND
ANSANYAT GEZESHT DER ZENDEGEY MEZHAB VAGH AEN AST AGER DER AEN DONYA KOSH BODEY AEN RA BEDAN  DER AN DENY HAM PEROZ MESHEVEY
SHAMA YAK KANOM HESTEY VE KELY ZENHA RAZ DELASHAN RA BE HAM NAMEGAN AKER MAILHIY KE BERAYA MEN ME IAYAD SHMO BBENYD BED MEDANY KA ZENDEGY CHEST VE CHEGADER BEARZESH

۳۲

سلام عزیزم

خیلی وقته برات چیزی ننوشتم . می نوشتم ولی برات پست نکردم .

در مورد خیلی چیزها به ترتیب برات می گم .

خوب میگفتی اختلاف از یکی از اتاق ها شروع می شه .

راست میگفتی . حالا که ازت دورم خوب می فهمم که همین اختلاف باعث خیلی چیزها شد . خوب شاید باید به من میگفتی ولی نگفتی. هر کس یک مدل است. باید قبل از هر چیز این مسئله را حل میکردی و به من میگفتی ولی طوری رفتار میکردی که به نظر می امد راضی هستی. ولی الان که فکر میکنم می بینم نه . تو به خاطر اینکه با خیلی ها اشنا بودی تمام مدت در حال مقایسه بودی و نمی تونستی فکرت را عوض کنی. مشکل مشکل هر دو بود. ولی وقتی این مسئله را تو زود متوجه شدی باید یا قطع رابطه می کردی یا یک طوری درست میکردی.

من هم نمی دونستم ولی از حرفهای تو باید متوجه تمام قضیه می شدم . وقتی میگفتی این مسایل برات اهمیت نداره . وقتی میگفتی این چیزها چیزی نیست تو زندگی چیزهای دیگر هم هست. ولی نه نمی تونستی ولی تظاهر می کردی. خوب حالا من راحت تر می تونم این مسئله را درک کنم و برام قابل قبول است .

تو تویی که نمی تونستی دل بکنی و تمام مدت در فکر کسی بودی و تمام مدت به رخ می کشیدی نباید این رابطه را ادامه میدادی.

یادت هست می رفتیم خرید میگفتی فلانی زرنگ بود. میگفتم من سر فرصت باید خرید کنم می گفتی اون چرا زرنگ و فرز بود. ولی هیچ وقت فکر نکردی اون یک خارجی بوده و به خرید در فروشگاههای بزرگ عادت داشته ولی من نه . چرا فکر نکردی که اون زندگی های دیگه داشته ولی من نه . این فکرها را نکردی . و حالا میگی که طرف چند بار زنگ زد و دیگه همه چی تمام شد.

یادت است بعد از مدتی بعد از اولین عید که اونجا بودیم گفتی طرف میگه چرا من پول ندارم . چرا من از خانواده پول نمی گیرم چرا من ... و تمام میگفتی اون میگه . باز من چیزی نگفتم ولی بهت گفتم یادت باشه من پدر ندارم که ازش پول بگیرم من کسی را ندارم ازش پول بگیرم ولی باز میگرفتم و فقط به خاطر این زندگی ..........که دوست داشتم ادامه بدم ....

یادت هست بعد از مدتی گفتی ای داد و بیداد پول نداریم خونه را اجاره بدیم وضع خراب است . یادت است که طلا فروختم حتی دستبند و گردنبند من را که قبل از اشنایی با تو خریده بودم و کلی قیمت داشت ولی توچه کردی.؟ باز هم به جای اینکه پول را به اجاره بدی نصفه دادی به کارگرت و بقیه رو هوا رفت .

میگی به حرف کسی گوش نمی کردی . یادت است کارگرت گفته بو د این جا طلسم شده است کسی را اورد که مثلا سحر را باطل کنه باز مثل همیشه گفتی که گفته از من است. یادت است تا یک هفته خودت را عقب میکشیدی و حتی خودت را جمع میکردی که خدای ناکرده من دستم به تو نخوره . حتی موقع خواب دیر می خوابیدی که مثلا به من نخوری .

یادت است برای دفعه اول که اومد خانه مادری دست خالی اومدم چون یکی از دوستانم بلیط گرفته بود. یادت هست از کارگرت خیلی تعریف میکردی و یک روز هر چی فیلم هندی بود بردی مثلا تو مغازه چه کردی ؟ گفتی اونجاست در حالی که طرف گفت که برده است خونه خودش .

یادت هست بعد از برگشت من گفتی به دختر طرف پول میدادی. در حالی که هر موقع من میگفتم پول بده میگفتی ندارم چه کنم .  یادت است گفتی به یکی دیگه از کارگرات گفته شوهر ندارم تو هم گفتی من هم ندیدم شوهر داشته باشه و یک روز گفتی یک نفر رو معرفی کرد تو خونه اش و گفت شوهرم است .

اینها یادت نیست بعد میگی من تهمت زدم ... بقیه را باز هم برات می نویسم .

یک روز این آدرس را در اختیار تو میزارم چه موقع نمیدونم

۳۱

تف به شرفت . که شرف نداشتی. امروز عصبانی هستم. خیلی عصبانی هستم .  

شرف کاش داشتی که نداری. کاش داشتی . 

 

میدونی وقتی  میگی پاک موندی چی دلم میخواد بگم ؟ بگم اره میدونم حموم رفتی و ... 

میدونی وقتی میگی که مثلا من رو دوست داری خنده ام میگیره. 

مسخره است 

دیروز یکی ازدوستانم میگفت چرا موندی چرا نرفتی؟ گفت اوضاع جور نیست . بهانه مثل همیشه . 

گفت کدوم شوهر است که زنش رو دوست داشته باشه ولی دور باشه. و خندید و رفت

۳۰

خیلی وقت است ننوشتم . نمیدونم از خستگی است یا اینکه اصلا  حوصله این کار را ندارم . میدونی چقدر چیزها یادم میاید که ناراحت می شم.  

یادت است میگفتی چرا زن ایرانی مرد را برای خودش فقط میخواد؟ 

یادت است میگفتی چرا من باید سفر نرم چرا باید همیشه با تو برم؟ 

یادت است مدام زنگ می زدی و میگفتی بدهی را چه کار کنیم ؟ 

یادت است شبی گفتی که برو تو ایران راحتی و من اینجا تنها راحتم ؟ 

یادت است گفتی برو سه ماهه کارها را درست میکنم و برگرد؟ 

یادت است گفتم الان شده یکسال و سه ماه گفتی خوب شده که شده ؟ 

 

امروز از صبح بیدار شدم و همش فکر این حرفها ؟ چرا ؟ نمیدونم  

 

۲۹

امروز بهت تلفن کردم . باز گفتی فردا. فردا . بهت گفتم مگه میشه باز هم فردا سه ماه شده یعنی چیزی دست تو نمی رسه ؟ باز گفتی نمیدونم فردا.

اخه ادم حسابی تو حرف دروغ هم میزنی چیزی بگو که درست دربیاد اخه مسخره مگه میشه . خودت عکس می فرستی که روی میز پول است باز میگی ندارم ندارم ندارم . فقط برای کارهای غیرشرعی داری. برای خودت ؟

تو کی میخوای ادم بشی؟ کی میخوای مثل یک ادم زندگی کنی؟ تو بیشتر از نیم قرن است داری زندگی میکنی ولی فقط با چی دلت رو خوش کردی؟ هان ؟ مسخره است ؟

تو فقط مسخره کردی من را و خجالت هم نکشیدی . از تو ناراحت نمی شم بیشتر از خودم ناراحت هستم که چقدر بهت اعتماد داشتم .

هر کس این نوشته ها رو میخونه یادش باشه که به هیچ کس اعتماد نکنه مخصوصا به نزدیک ترین و شریک زندگی اش. چون نامرد تو این دنیا زیاد شده .

ولی اذیت می کنمت . خوب هم اذیت میکنم . امشب هم باز مهمان داری معلوم است وقتی تو ... میخری یعنی مهمان داری. خجالت بکش. یک روز زنگ می زنند و میگن مرده تو را تو خیابان پیدا کردن . خدا عاقبت کار تو را به خیر کنه. حرام خوردی و نجس خور. ادم هم نمی شی .

۲۸

امروز سه روز است ازت خبری ندارم. هر چی زنگ زدم تلفن را خاموش کردی. ایرادی نداره باشه . اون نامه ایی که نوشته بودی خودت دوباره بخون ببین چی نوشتی . این مردی تو را می رسونه که چقدر مرد هستی. ماشالله بزنم به تخته . نگاه کن و بخون . ببین خنده دار نوشتی .

باشه من هم خدایی دارم.

این روزها ماشالله میدونم وضع مالی خوبی هم داری. انشالله که همیشه خوب باشه . من که دیگه چیزی ازت نمی خوام نه خبری نه پولی و نه چیزی.

تو نوشتی که ببخشم . باشه می بخشم همون کاری که میخواستم بکنم . ولی  خوب بقیه چیزها چی؟ یعنی هیچ؟ این درست است از من بگیری و خرج دیگری کنی؟ باشه من هم خدایی دارم .

من خوبم و وضعم خوب است و مشغول به زندگی . شکر خدا رامیکنم که دیوانه تا بحال نشدم و یا مریض. واقعا می ترسیدم که مریض بشم . خدا بهم رحم کرده که این چیزها پیش نیامده .

تو هم انشالله خدا بهت بده .