۲۸

امروز سه روز است ازت خبری ندارم. هر چی زنگ زدم تلفن را خاموش کردی. ایرادی نداره باشه . اون نامه ایی که نوشته بودی خودت دوباره بخون ببین چی نوشتی . این مردی تو را می رسونه که چقدر مرد هستی. ماشالله بزنم به تخته . نگاه کن و بخون . ببین خنده دار نوشتی .

باشه من هم خدایی دارم.

این روزها ماشالله میدونم وضع مالی خوبی هم داری. انشالله که همیشه خوب باشه . من که دیگه چیزی ازت نمی خوام نه خبری نه پولی و نه چیزی.

تو نوشتی که ببخشم . باشه می بخشم همون کاری که میخواستم بکنم . ولی  خوب بقیه چیزها چی؟ یعنی هیچ؟ این درست است از من بگیری و خرج دیگری کنی؟ باشه من هم خدایی دارم .

من خوبم و وضعم خوب است و مشغول به زندگی . شکر خدا رامیکنم که دیوانه تا بحال نشدم و یا مریض. واقعا می ترسیدم که مریض بشم . خدا بهم رحم کرده که این چیزها پیش نیامده .

تو هم انشالله خدا بهت بده .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد