عزیزم عشقم نازم گلم

دوستت دارم خودت هم میدونی . با این همه بلا که سرم اومد باز دوستت دارم. میدونم تو هم دوستم داری ولی دلت نمیخواد که ارام باشم.

عزیزم هر روز برات می نویسم از عشقم و روزهایی که با هم بودیم . چه روزهایی ... که همیشه از نداشتن حرف میزدی . که ندارم و ندارم و ندارم.

از همون روزهای اول میگفتی ندارم .گفتم درست میشه . دوباره داشته می‌شی. گفتی ورشکست شدم اون هم بعداز ۸ ماه از ازدواج مون. قبل از اون هر وقت میگفتی باور نمی کردم چون میگفتم نه بابا مگه میشه قبلا میگفت دارم الان میگه نه ندارم ورشکست شدم .

بعد فهمیدم که با سرمایه‌گذاری تو یه کشور دیگه بدون اطلاع و بدون هیچ گونه حرفه‌ایی ورشکست شدی اون هم به حرف دو همکار قدیمی خودت . که خودت اعتماد کامل به اونها داشتی.

خرید و همه چی دست اونها بود. دلم میسوخت الان هم میسوزه . ادمی که همیشه پایدار بوده چرا باید اینطور بشه .

گفتی میخواستی بزنی زیر هر چیزی. کاش زده بودی . کاش همون موقع زده بودی و خودت رو راحت میکردی . من رو هم گرفتار نمی کردی. ولی الان چی. خودت گرفتار دار تر از همیشه هستی. با ندونم کاری که میکنی.

عزیزم امیدوارم خدا بهت کمک کنه و همه چی برات مهیا بشه . دوست دارم باز همان کس سابق شخص سابق بشی. دوست دارم باز مثل قدیم ببینمت. نه که فکر کنی با اومدن من به زندگی تو این طور شده . نه عزیزم . از اول همین بوده

ای خدا به این عزیز من از دل و جون دارم میگم کمک کن که راحت زندگی کنه. ارامش داشته باشه. من که دورم دورتر کن بزار راحت باشه. بزار فکرش راحت باشه. دیگه نشنوم که بگی من مقصر این زندگی بودم.

ای خدا بهش بده . از نظر مالی و عقلی همه چی بهش بده نزار کسان دیگری باهاش بسوزن. بزار اولادش که الان پیش اون است پایدار بشه . شکست نخوره. ای خدا دیگه بس است . این نداری بس است........

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد