عشق مگر حتما باید پیدا و آشکار باشد تا به آدمیزاد حق عاشق شدن
،عاشق بودن بدهد؟گاه عشق گم است؛اما هست،هست،چون نیست.
عشق مگر چیست؟آنچه که پیداست؟نه،عشق اگر پیدا شد که دیگر
عشق نیست.معرفت است.
عشق از آن رو هست که نیست.پیدا نیست.حس می شود.میشوراند.
منقلب می کند.به رقص و شلنگ اندازی وا می دارد.می گریاند.
می چزاند.می کوباند و می دواند.دیوانه به صحرا!
جای خالی سلوچ - محمود دولت آبادی
جالب بود عزیزم..هبوط در کویر شریعتی هم خیلی زیبا عشق را توصیف کرده..اگه نخوندیش حتما بخون..خیلی باحاله
ما که فقط از عاشقی فقط " می گریاند " رو فهمیدیم ...