152

حدود دو ماه است که ننوشتم. تو ایندو ماه اتفاقات مهمی افتاد.

1- از شرکت قبلی اومدم بیرون به صورت خیلی مسخره . 

2- کاری که در دادگاه داشتم داره تمام میشه . امیدوارم تمام بشه . 

3- با کسی آشنا شدم که میگه همدم ندارم و هیچ وقت پیدا نکردم .

4- دایی ام فوت کرد. 


این چهار اتفاق باعث شد که کمی تامل کنم در زندگی . واقعا چرا همدیگر را آزار میدیم و فکر آینده را نمی کنیم. 


کسی که میگه همدم ندارم 64 ساله است . زن و خانواده داره ولی از تنهایی می ناله . 

چرا ما زنهای ایرانی نمی تونیم همدم های خوبی برای اقایان باشیم . چرا فقط فکر آشپزی و بچه را میکنیم و از خودمون غافل می شیم . 

چرا مردهای ایرانی نمی تونند بیان کنند واقعا چی میخوان ؟ از زن چی میخوان ؟ 

چرا زن و مردهای ایرانی نمی تونند وقتی نمی خوان و دیگه نمی تونند همدیگر را تحمل کنند از هم جدا نمی شن؟


زن های ایرانی هم فقط کار خونه و زندگی . و اگر جدا بشن چه کنند؟ منتظر بمونن تا یکی دیگه بیاد و ازشون خواستگاری کنه و برن داری خونه و زندگی بشن ؟


یکی از دوستان خود من که 42 سال داره و مجرد است . میگه والله شوهر کنم دیگه کار نمیکنم پس کی باید صاحب خونه و زندگی بشم .


چرا ما زنها این فکر ها را میکنیم ؟ چرا مستقل زندگی نمی کنیم ؟ چرا برای خودمون نمی خواهیم باشیم و وابسته حرف مردم هستیم ؟


باید دید مشکل کجاست ؟ کجای کار مشکل داره ؟ هم آقایان هم خانم ها ؟


امروز که تو شرکت حرف بود دیدم مردان مجرد شرکت وقتی حرف متاهلی میشه از زن یک غول و یک زندان بان برای خودشون درست میکنند. 


درحالی که به نظر زنها هم مرد یک زندانبان است ؟ مثل کار نکن با این حرف نزن و با اون حرف نزن 


مرد به خودش اجازه میده برای خودش دوست زن داشته باشه حتی فقط در حد حرف زدن 


ولی زن اجازه نداره ... 



نظرات 1 + ارسال نظر
فرهاد 13 آبان 1390 ساعت 23:43 http://www.semicolon.blogsky.com

آره اکثر مردا دوس دارن زن به طور کامل مال خودشون باشه.نمیدونم شاید خودمم طاقت نداشته باشم در آینده زنم با یه مرد غریبه حرف بزنه بخنده و اینا...البته می دونم اخلاق بدیه.
خب مشکل از دوره زمونه س!فک کن پنجاه سال پیش زنها همین قدر هم آزاد نبودن!به قول معروف ما در یک دوران گذار هستیم!درست میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد