۱۳۵

به تازگی با خانمی  آشنا شدم . ایشان ۱۲ سالی است که از همسرش جدا شده و حالا خودش در ایران و همسر سابقش و بچه هاش در کشوری دیگر. 

چند شب پیش این خانم زنگ زد و گفت میخوام از ایران برم. چون اینجا محدود هستم. حدود ۵۰ سال دارم . تنها هستم و دوست دارم با کسی حرف بزنم . ولی در ایران مدام میگن بد است بد است. هر کس هم پیدا میشه یا برای پول است یا برای خارج رفتن.  

این خانم اقامت یکی از کشورها را داره که همه ارزو می کنند.  

 

الان فکر میکنم خوب این بنده خدا راست میگه . گاهی خود من هم احساس تنهایی میکنم. مخصوصا در جمع خانوادگی . سخت است . بین جمع باشی ولی احساس تنهایی کنی.  

 

نظرات 1 + ارسال نظر

و سخت تر از آن ٫

اون است! که تنها تر از همیشه باشی..اما یادت برود!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد