۱۲۴

سلام  

 

عید غدیر هم بر تومبارک دوست من . یعنی واقعا دوستم هستی؟ خدا کنه اینطور باشه . دلم گرفته این شب عیدی دلم بد جوری گرفته . نمی دونم با کی حرف بزنم . منتظر بودم که ببینمت ولی نشد... اخه چرا باید وقتی که یک نفر را احتیاج داری پیداش نکنی و یا اصلا وجود نداشته باشه .. اخه چرا ؟ 

چرا وقتی به یکی عادت میکنی و دل به اون می دی .. خدا اون را ازت میگیره ؟ یعنی باز داره امتحان می کنه ؟ 

 

چرا امتحان تو این زندگی باید داد که فردا تو اون دنیا زندگی خوبی داشته باشی ؟ اگر دنیایی باشه . واقعا هست؟  

این دل تنگی را چه کنم ... تنهام .. سخت است ولی همصحبت نداشته باشی و شروع کنی براش نامه نوشتن . 

امیدوارم خوش باشی . امیدوارم شاد باشی.. زمانی که من بودم و ندیدی و الان هم نیستی و راحتی که نمی بینی .. باز میگی همه چی با من بوده ؟ بی انصاف ؟ 

چرا دیر شناختم و چه زود به قول معروف دیر شد.. 

ولی می سازم همه چی را برای خودم می سازم تا بدونی هنوز هستم . و زنده ام میخوام زندگی کنم ... 

دل به خدا میدم و شروع میکنم .. امیدوارم روزی به خودت بیایی که دیر نشده باشه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد