۷۸

روزها میگذره و خبری نیست. خبر که هست و زیاد میدونم پول نداری عزیز من . میدونم وقت نداری که بشینی پای اینترنت. میدونی شاید برات بهتر شد. شایداز حسودی میگم. اینطوری دیگه با کسی زیاد حرف نمی زنی که باز براش پول خرج کنی و .... 

میگی میخوای از اونجا هم بری ؟ کجا؟ خودت هم شاید نمی دونی. فقط میدونی و فکر میکنی اگر بری کارهات خوب میشه. مثل موقعی که به من میگفتی بدقدم از وقتی اومدی به هر چی طلا دست میزنم خاک میشه. این تو نبودی که خاک را طلا میکردی این کسان دیگه بودن زحمت میکشیدن و تو از قبالش میخوردی. 

ولی همه چی گذشت. واقعا برات دعا کردم و نیت کردم که یک راهی پیدا کنی که به قول خودت نجات پیدا کنی. تو روزهای عزاداری امام حسین واقعا و از ته دل برات دعا کردم. 

میدونی حتی به نیت تو به هیئت هم کمک کردم و حتی در دل گفتم از طرف تو. با اینکه دیگه هیچ گونه ارتباط و فکر و یا زندگی مشترک نداریم . ولی برات دعا کردم . 

 

انشالله راهت را پیدا کنی. میدونم و حدس میزنم که حتی پشیمونی ولی فایده نداره. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد