۵۵

این همه شعرهای شوهر عزیزاست که میزارم نکنه یه وقت یادم بره که زمانی هم گفت برو دیگه نمیخوامت.

کاش یک روز این ها رو بخونی و بدونی که تمام حرفات بی حساب و کتاب بود.


باز ای خـــــدا

 

ای خدا چند سال بدیدم زحمتی

       تا که یا فتم دختری هور پری

تو خدت گفتی بـرو آنرا ببین

    تـو خدت گفتی همین این را بگیر

من که دیدم قم دلم آذاد شد

   شب تـارم همچه روز آشکار شد

حاله که بـایـد رحم کنی بر حاله من

   زندکی آسان کنی بر حاله من

روزگارم شد چه شب تاریک وتار

   آرزو هایم همه شد شب تــار

تو گناه کردی نگو آخـر چرا

  تـو که بینی همسرم وقت داعا

آرزومند است که من آرام شوم

   از گذند روزگار آذاد شوم

 

من قسم خوردم بگیرم دست او

    من که قول دادم بسازم بخت او

خواهشم این است به دل راهی بده

   آرزومندم به من فـرصت بـده

کارو بارم را بکن مثل اول 

     مشکلم آسان بکن بار دیگر

آرزوی مادرم آمـد پدیــد

     همسرم م....که شد رویش سفید

پس یساز اورا که من راحت بشم

     از گذند روزگار آذاد بشم

تـا ببینم ختده م...ز به روز 

  قلب پاکش همچه روشن همچه روز

من که دانم تو خدت آزادکنی

   م.... را از قم ئقسه باز کنی

دلبرم را نزد من آری بزود 

     خانه ام بردی به سبزی دور دور

این مکان نامش که بود مالی زمین

     سر زمینش بخت سبز آرد پدید

من وم.... کنیم عشق در جهان

      معنی عشق را بیاموزد مکان

تـو خدت دانی که هردو بنده ساختی ای خدا

      از دو انسانت یه دل پاکی بساختی خدا

زندگی شیرین بساز بــر کام مــا

   تـا شویم نــوکـر به درگاه خــدا

    من رضایـم به رضا یـت ای خـدا

   خـود بـدانـی دل نـدارم ای خـدا

عزیزم خودت می دونی من یادم نمی ماند که چه گفتم یا چه شعری ساختم چون بعضی وقتها در حاله خوشی به فکرم میرسد و بعضی مواقع در حاله نارحتی ازینکه کینه در دلم نمی ماند فوری فراموش می کنم چنانچه دوست داری فایل کن که هر زمان احساس کردی  دوست داری صدای مرا بشنوئی فکر می کنم ازین طریق برات راهت تر باشد ./     م.... 26/4 /2006 در بحرین

                       

                               

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد