۳۵

این زندگی است .  

بدنیا می آیی .  

درس میخونی  

کار میکنی  

تشکیل زندگی میدی   

از تنهایی بیایی بیرون و کانون گرم داشته باشی

منتظری بچه ها بزرگ بشن  

می رن  

و تنها می مونی  

کسی بهت سر نمی زنه  

و اگر خطایی کرده باشی  

میگن تقصیر تو بوده  

و در اخر تنها هم می میری 

 

خوب پس چرا باید ازدواج کرد که بگن تقصیر خودت بود؟ 

چرا باید تشکیل زندگی داد که بگن دست و پا گیر هستید؟ 

اره به زنها میگن  

 

واقعا موندم که هر کاری میکنند خودشون جار می زنند و افتخار می دونند. ولی برای زنهای بدبخت  بی حرمتی است و ........... 

 

نمیدونم چرا ازدواج کردم و حالا بشنوم که چرا گفتم شوهرم از من پول گرفته و به شوهرم در مسئله مالی کمک کردم ؟< 

چرا باید بهش بر بخوره . اره درست است باید در اصل می مرد میدونید چرا ؟ 

به خاطر اینکه به همه افتخار و فخر می فروخت که دوست دختره داره و هر شهری یک نفر را داره . 

حالا که ناله می کنه می دونند که چه کارها کرده . 

تا پارسال برای من فخر می امد که نیستی وضع خوبه حالا بعد از دو سال دوری میگه تو بد قدم بودی . یعنی حرفهای اول که میگفت بد قدم بودی و زندگی من را خراب کردی. 

 

اقای عزیز جایی که بگن زن را باید گول زد و ..... و ول کرد .  

باید به همه گفت که این شوهر بدرد هیچ نمیخوره 

 

والله تو کار خدا موندم . هر موقع میگم پس کو ؟ بهانه می اره و ارتباط را قطع میکنه و بعد که اعتراض میکنم پول چی شد میگه ندارم بعد صبر کن . 

 

مسخره است ..............

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد