روزها

خوب این روزها هم داره تموم میشه . تعطیل عید رو میگم . امروز هم که از صبح سرگرم بودیم.

بله زندگی این است. میگذره و فقط فکر گذشته می شیم. چرا اینطور شد چرا نشد ؟ تقصیر کی بود و این حرفها.

دیشب یک ای میل داشتم در مورد غازها و عقاب ها. مقایسه کردم دیدم خیلی چیرهای ما معمولا به زندگی غازها می مونه که فقط فکر گذشته هستیم و تو زندگی دیگران هم سرک می کشیم.

تصمیم دارم خیلی اخلاق های خودم رو عوض کنم. گاهی می گم دیگه دیر شده ولی از هیچی بهتر است.

بله دیشب برات ای میل زدم و امروز جواب گرفتم که مشکلات زیاد داری. این مشکلات امیدوار حل بشه ولی چه طوری ؟ خودت میدونی و خدای خودت. فقط فکر میکنم چرا باید تو این مشکلات باشی و هر روز بیشتر هم برات پیش بیاد. امیدوارم که در سال چدید اینطور نشه. ولی این همش مربوط به خودت است.

تو ادمی نبودی که نشون دادی. هیچ نبودی. همش یک ادم پوشالی بود. یادم است اوایل مدام از خودت میگفتی . یک روز پرسیدم کسی که زیاد حرف می زنه بهش می شه اعتماد کرد. گفتی نه بیخود حرف می زنه .

شد زندگی خود من . اوایل خوب بود. همه چی خوب بود. ولی کارهای نسنجیده کردی. هم خودت و هم من رو دردسر انداختی. خیلی دلم میخواد گذشته رو فراموش کنم. این مدت رو فراموش کنم.

ولی انگار این مدت خودم سر خودم کلاه گذاشتم.

هر چی میگفتی فکر میکردم راست میگی . ا

حالا هم که دیگه همه چی رو خودت تمام کردی.

فقط دعا میکنم که بتونم خودم رو مثل سابق که همه مطمئن بهم بودن نگه دارم و سرپا بمونم. چون دیگه از اینده می ترسم . اینده رو دست تو داده بودم ولی دیگه به هیچ کس نمی تونم اعتماد کنم.

امشب هم می نوسی دردی از من نمی تونی دوا کنی. راست میگی . چون دیگه من دردی از تو دوا نمیکنم. و به خاطر همین با امدن یکی از اعضای فامیل خودت من رو هم کنار گذاشتی.

خیلی راحت. همیشه می گفتی که راحت می تونی کنار بزاری باور نمی کردم .خیلی راحت .

ولی گاهی بعضی از چیزها یادم میاید. فکر میکنم دوست داشتن از طرف تو نبوده و فقط یک عادت بوده و فقط عادت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد