خیلی راحت می گی چیزهای گذشته رو می خوای؟

کمی فکر کن این زندگی را کی خراب کرد؟ بیشتر خود تو



یادم میاد تابستانی که برای وام گرفتن اومدم که مثلا برای تو اتفاقی نیفته تو چه کار کردی؟

تفریح خوشگذرونی و این طرف و اون طرف رفتن و هر دفعه که با من حرف می زدی میگفتی ندارم ندارم ندارم

شانس من بوده

حالا هم نداری میدونم نداری و به خاطر این نداری که فقط می نالی

دلم از پر است به قول خودت داغ دارم

خیلی خوبی هات رو یادم می یارم ولی فکر میکنم تمامش بازی بوده

ولی امیدوارم که بازی نبوده باشه و واقعیت بوده فقط راه را بعد کج رفتی

از اول قدم کج برداشتیم البته مقصر من هم هستم

زیاد باور کردم بدون تحقیق هر کاری کردم و به حرفت زیاد باور داشتم

تقصیر من هم بودم باید کاری میکردم که همیشه از من بترسی نکنه کسی به من نگاه کنه نه که بقدری ساده بگردم که خیالت راحت باشه

امشب خسته ام

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد