این هفته عصبانی بودم . ولی خودم رو ارام کردم . اخه نمیدونم دنیا چه ارزشی داره که با دروغ آدمها خودشون رو نشون بدن

باور میکنید حتی دیگه خسته می شم درموردش فکر کنم. الان چند روز است که مثلا منتظرم تلفن کنه . ولی نکرده حتی یک یادداشت کوچک هم برام نفرستاده . حتی برای اون به قول امروزی ها اس ام اس زدم ولی جوابی نگرفتم.

ایرادی نداره . حالا من هم کاری نمیکنم نه زنگ نه یاداشت و نه کار دیگه . اینجور شاید برای هر دوی ما بهتر باشه . همدیگر رو فراموش کنیم و یاد گذاشته نباشیم.

گذشته ایی که همش دروغ بودو همش برای تظاهر کرد. میدونم من هم خوب نبودم . نتونستم حسادت خودم رو نگه دارم و ولی کدام زن چه ایرانی و چه خارجی می تونه که  خودش رو نگه داره و چیزی نگه؟ تو زمانی که پیش تو از زنی دیگه تعریف میکنند که باهاش بودند یا به رخ می کشن ؟

کی میتونه تحمل کنه.

دیگه احساسی ندارم . شاید بهم بر میخوره که زنگ نمیزنه . نه اون قسم هاش که میگفت عزیزانم بمیرن اگر از تو بی خبر باشم یا اینکه ببینم تو مشکلات هستی. نه مشکلی برام حل کردی و نه کاری کردی. بلکه مشکل هم درست کردی

نظرات 1 + ارسال نظر
آسیه 13 بهمن 1387 ساعت 22:55 http://neqzan.blogsky.com

سلام
نوشته هاتون را خوندم.همه اش را.
خیلی غمگین شدم.
ولی متاسفانه هیچ کمکی نمی تونم کنم.
خدا خیلی بزرگتر از اونچیزی که ما می اندیشیم.
امیدوارم مشکلاتتون حل بشه هر چی زودتر هرچی که مصلحتتون است.
من بعضی وقتا که ناراحتم . کسی نیست می رم چت می کنم.البته پیدا کردن ادم با ادب سخت است ولی هستند بعضی ها.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد