تمام مدت امروز ناراحت بودم . دلتنگی یک طرف و بلاتکلیفی. البته تکلیفم از وقتی اومدم معلوم بود. منی که نزدیک دو سال خودم رو گول زدم و باور نکردم . از همون اول که برای گرفتن مثلا وام اومدم تکلیفم معلوم بود.

دیوانگی کردم و به حرف کسی گوش نکردم. باید می دونستم ادمی که زود عاشق میشه زود هم عشقش رو فراموش میکنه و به طرف دیگه می ره .

تمام این مسایل یک طرف و یک طرف مشکلات مالی. که هیچ وقت باور نداشتم مشکل مالی داره و هنوز هم باور ندارم . چون فکر میکنم خرجهایی میکنه که فقط بهش  خوش بگذره .

امروز حسابی دلم رو خالی کردم اون هم با گریه . کاری نمی تونستم بکنم . به کی بگم اگر به کسی هم بگم میگن خوب دیگه تمام شد فکرش رو نکن.

مگه میشه . وقتی حرفهاش یادم میاید ولی برعکس کارهاش می بینه چه بازیگری بوده خودم نفهمیدم . این رو هم باور نمی کنم بازیگر. خواست  خواست مثل ادم زندگی کنه ولی متاسفانه حرف دیگران نزاشت . متاسفانه دهن بین است. و هر کس بگه دوستت دارم باورش می شه.

من اومدم من برگشتم به جایی که تعلق داشتم ولی تو این دوسال برای تو چی شد. چقدر تفریح کردی ؟ چقدر گفتی من بدقدم هستم و این حرفها . حالا که نیستم برات چی شد همه چی درست شد.

دلم گرفته خیلی گرفته دعا میخونم هر کاری میکنم دلم ارام نمیشه . انگار منتظر یک خبری هستم هر چی باشه فقط خوب باشه . حتی در مورد این که من رو اواره کرد. خدا انشالله بهش کمک کنه . چون به من خدا داره کمک میکنه .


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد