آرامش چه خوبی و زیبایی . مثل پری می مونی که به هر طرف می ره و هر جا دلش می خواد می شینه و با باد به آرامی هر جا بخواد راهی می شه.

ولی این دلتنگی به جایی رسید که امروز تمام تقصیر ها رو بگردن گرتفم .میدونیم شاید اشتباه باشه ولی من هم مقصر بودم . من هم تقصیر داشتم

من زود اعتماد کردم و چوب اون رو خوردم . باید مثل خودش می شدم . هر چی میگفت برای ارزش قایل نمی شدم همانطور که به من گوش نمی داد.

حالا فکر کردن در مورد گذشته اشتباه است. میخوام بگم مقصر من بودم که کمتر ازش متنفر بشم .اینطوری راحت تر هستم .

ولی دلم میخواد روزی زبونش باز بشه و خیلی راحت بگه و به قول خودش من رو غذاب بده . بعد نمی دونه که هیچ عذابی نداده فقط کاری می کنه که دیگه تو روش هم نگاه نکنم.

نظرات 1 + ارسال نظر

سلام دوست من
متن های زیبایی بودن
مننم منتظرم که بهم سر بزنی و نظرتو بگی
بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد