فکر کنم اینترنت دیگه نداره. نه اینکه پیش کسی باشه یابا کسی. چون اگر سفر بره با اینترنت زیاد سرو کار نداره.  

شاید شکر خدا با قطع اینترنت کمی به خودش بیاد و فکر خودش حداقل باشه. اخه ادمی که سالها به قول خودش کارکرده نتونه برای خودش چیزی جم و جور کنه به درد چی میخوره. 

 

دیگه نمیخوام زود قضاوت کنم یا تصمیم فوری بگیرم یا زود عصبانی بشم. میخوام بنویسم با نوشتن خودم رو خالی کنم.  

 

از ۲ روز پیش که پیغامش رو دیدم فهمیدم باز چیزی است . باز بازی است. مثل همیشه . چند روز پیش هم مریض بود که خیلی نگران شدم و دوبار باهاش تماس گرفتم.  

ولی وقتی پیغام رو دیدم جاخوردم یا خیلی عصبانی بوده یا میخواد باز مقصر من رو بدونه.  ایرادی نداره بزار هر چی دلش میخواد بگه مشکلی نیست. 

 

من فقط باید خودم رو کنترل کنم و دیگه ارتباط رو کمتر کنم. مثل هفته های پیش که این کار رو کردم و عصبانی شد. 

 

فقط دیگه اصلا باورش ندارم . حتی وقتی میگه مریض بودم. ولی میدونم واقعا هم مریض بوده که گفته. یک چیزی است که هیچ وقت نمیتونه حرف راست بزنه و نمیتونه به من نگه.  

 

دیگه باید هر چیزی رو دور بندازم. از خودم دورش کنم چون به جز اعصاب خورد کنی برای من چیزی نداره.   

میگه حالا که ورشکست شدم من رو نمیخوای. فکر نمیکنه تو  همون وضع خیلی کمکش کردم ولی ندید و برای خودش تفریح کرد. چوب تفریح خودش رو میخوره 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد