ماه محرم هم شروع شد... دو روز است اصلا حوصله ندارم .. دوست قدیمی شیرازی خودم را دوباره پیدا کردم ... یک جورهایی با هم خول هستیم ... دوسال است همدیگر را می شناسم بدون دیدن .. اون شیراز و من تهران ..


یکی از دوستان هم پدرش فوت کرد.... خیلی بد است که بدونی پدرت مریض است و داره از دنیا می ره .. و منتظر باشی بهت بگن بیا که دیگه پدر نداریم ... هر چی پدر پیر باشه و حتی مریض باز هم پدر است .. خدا همه پدرها را سالم نگه داره .


هفته اینده امتحان زبان دارم ... میگن سخت است .. امتحان pet است ... میدونم قبول می شم .. ولی باز کمی استرس دارم .


حوصله ام سر رفته ... یک جورهایی خسته هستم .. همین   از اینترنت بازی هم خسته شدم . .از وبگردی خسته شدم .. از دوست اینترنتی خسته شدم .. حرفها شده یک نما یک جور .. همه یک جور حرف می زنند. تو همین فیس بوک تمام حرفها شده تکراری ... هیچ کس انگار حرف خودش را نمی زنه 


باز اینجا می شه هر چی دلت خواست بنویسی ولی اونجا نه .. 

آشنایی

سه هفته شد که با ایشان آشنا شده بود.. خیلی زود پیشنهاد ازدواج داد. ولی دختر باورنداشت که به این زودی این پیشنهاد بهش بشه ..

فکر می کرد با یک بار دیدن کی عاشق شده ...؟؟ براش کمی خنده دار بود؟؟ یک بار هم تصمیم گرفت که این دوستی را قطع کنه ولی پسره حدس زده بود و براش پیام داد. چرا حوصله نداری ؟ چی شده ؟؟ امروز دل تنگی ؟؟

دختره تا این پیام را خوند .. توفکر رفت چطور پسره زود احساسش را فهمیده ...

کمی تامل کرد ..و فعلا این دوستی را نگه داشته .. تا بیشتر با پسره آشنا بشه .


دلش گرفته بود .. نمی دونست چه باید بکنه .. پسره پیام داد که می ره سفر به خاطر فوت یکی از آشنایان ... و گفته بود من خودم تماس می گیرم .

دختره دیگه باهاش تماس نگرفت فقط پیام تسلیت فرستاد براش 

حالا هم فکر می کرد بعد از 4 روز یعنی پسره نمی تونست جواب پیام را بده ؟؟؟

شاید دختر درست حدس زده بود ... شاید پسره مشکلی داره یا اینکه ...................؟؟


چقدر سخت است ؟ انتظار ؟ آشنایی ؟اعتماد؟ ..................



زنها





ﺗﯿﭗ ﻧﻤﯿﺰﻧﻦ ﻭﻟﯽ ﻣﺘﻔﺎﻭﺗﻨﺪ

ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺭﻧﺪ

ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻋﺸﻘﺸﻮﻥ ﺯﯾﺎﺩ ﻗﻬﻮﻩ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻧﺪ،

ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺏ ﻗﻬﻮﻩ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﻭ ﻫﻤﻮﻥ ﻋﺸﻖ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩﻩ

... ﺳﺎﻋﺖ ۱ ﺷﺐ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻦ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻧﺎ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﮐﻨﻦ،

ﻗﺪﻡ ﺑﺰﻧﻦ ...

ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺑﮑﺸﻦ ...

ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻮﻥ ﺳﺎﻋﺖ ﻣﯿﺘﻮﻧﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺸﯿﻨﻦ

ﻭ یه ﺗﺮﺍﻧﻪ ﺭﻭ ۱۰ ﺑﺎﺭ ﮔﻮﺵ ﮐﻨﻦ

ﻋﻄﺮﻫﺎﯼ ﺗﻠﺦ ﻭ ﻣﺮﺩﻭﻧـﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻥ

ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﻋﻄﺮﻫﺎ ﺑﻮﯼ ﯾﻪ ﻣـــﺮﺩ ﻋﺎﺷﻖ ﺭﻭ ﯾﺎﺩﺷﻮﻥ ﻣﯿﺎﺭﻩ !!

ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻫﺎ ﺗﻠﺨﻨﺪ ...

ﺑﺎ ۱۰ ﻣﻦ ﻋﺴﻞ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺭﺩﺷﻮﻥ !

ﺑﻪ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻧﺪﺍﺭﻥ

ﻫﯿﭻ ﺣﺴﯽ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻓﺸﻮﻥ ﻧﺪﺍﺭﻥ

ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﻧﻤﯿﺨﻨﺪﻥ،

ﺣﺘﯽ ﻟﺒﺨﻨﺪﻫﺎﺷﻮﻥ ﻫﻢ ﺑﯽ ﺭﻣﻖ ﻭ ﺑﯽ ﺭﻧﮕﻪ ...

ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻫﺎ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ،

ﻭﻟﯽ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺯﯾﺒﺎ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻦ !

ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻫﺎ ﻧﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺩﺩﻝ ﮐﺮﺩ

ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺩﻟﺸﻮﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﺧﻢ ﺟﺪﯾﺪ ﻧﻤﻮﻧﺪﻩ !

ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺑﮕﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﻧﮕﺎﺕ ﻣﯿﮑﻨﻦ !

ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻫﺎ ﻫﻤﻮﻧﻬﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻦ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻧﻤﯿﺎﻥ،

ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺭﻓﺘﻦ ﻭ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺮﻧﻤﯿﮕﺮﺩﻥ ...

ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻫﺎ ﺩﺭﺩﯼ ﺑﻪ ﻭﺳﻌﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻧﯿﺎ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﯿﮑﻨﻦ.......


دعا


امروز روز خداست .. تمامی قدرت های الهی در کنار تو هستند تا در تمامی کارها همراه تو باشند.  همه کائنات در کار هستند تا آرامش برای تو خواهرم بیاورند تا بتوانی در همه امور زندگی سربلند باشی .


تمامی کائنات از قدرت الهی در کارها . شغل . مهر . محبت و آرامش در کنار تو هستند تا تو را تنها نگذارند .. همراه تو هستند 


همیشه در کتار تو هستند

در کارند تا تمامی آرامش های دنیا در کنار تو باشد .. تا از هیچ چیز نهراسی .. 


در کار موفق باشی .. درآمد خوب داشته باشی  .ارامش در دل تو قرار گیرد.


امین 

آشنایی

با هم دوست شدن .. خیلی زود گفت می خواد تنها نباشه .. دختره فکر کرد طرف قصد ازدواج داره .. ولی نداشت 


این بازی پسرهاست ...... 


همیشه قضاوت زود می کنیم بدون هیچ فکری و عملی شروع میکنیم درموردش فکر کردن و حرف زدن ...


خدا به داد ما برسه .. هنوز اتفاقی نیافتاده .. هزار فکر می کنم .. و اینکه خودمون را آماده میکنیم چطور جواب بدیم


و هی هی هی  که جز دروغ هم چیزی نمی شنویم

این روزها کمی افکارم پریشون است .. نمی دونم چطور باهاشون روبرو بشم .. چند شب است نمی خوبم .. تمام هم برای حرفهایی است می شنوم ولی هنوز عمل نشده.

امروز با خواهرم حرف می زدم گفتم بزار ببینیم بقیه چه میکنند. چون تا اخرین لحظه نمی دونی چی می شه و فقط باید اماده باشی که هستم .


درسهای انگلیسی رامی خونم هر چند گفتندکه نوشته های روزانه را هم انگلیسی بنویسید ولی هنوز اینکار را شروع نکردم


امروز روز خوبی بود چون کارهام راخوب انجامدادم .. یعنی وقت تلف نکردم و تقریبا تمام کارهام را نجام دادم

حالا نمی دونم


فردا هم که می رم مثلا یک هفته امتحانی سر کار .. فروشندگی .. ها ها ها .. از بیکاری بهتر است



دوست شیرازی ام

دوست عزیزم ... دوست شیرازی ام .. دوستی که در شهر عشق زندگی می کنی... چقدر نامردی دیدی که همه را نامرد حساب می کنی ؟ چطور زندگی کردی که همه را به چشم بد نگاه میکنی ؟؟


بابا از اون لاک بیا بیرون ... به بیرون نگاهی کن .. دنیا زیباست زندگی زیباست ... همه را با یک چوب می زنی که چه بشه ؟؟

همه اگر باب میل تو نباشه بد می دونی ؟ دشمن خودت می دونی ؟


دلم برات می سوزه که یک دفعه میری تو کما ؟ کمایی که سالها باهاش زندگی کردی و بیرون نمی ایی بعد از چند روز می فهمی که اشتباه کرده بودی؟


این زندگی چطور عوض می شه ؟ این زندگی نیست .....


خیال کن

خیال کن .... روزگارم رو براه است
خیال کن .... رفتی و دلم نمرده
خیال کن.... مهربون بودی و قلبم کنار تو ازت زخمی نخورده
خیال کن .... هیچی بین ما نبوده
خیال کن .... خیلی ساده داری می ری
خیال کن .... بیخیالم بیخیالم شاید اینجوری ارامش بگیری

گذشتی از من و ساکت نشستم
گذشتی از من و دیدی که خستم
تو یادت رفته که روی چه حالی
کنارت بودم و زخمات رو بستم

خیال کن .... که سرم گرم عزیزم
خیال کن .... بی تو هیچ دردی ندارم
خیال کن .... زمستون است ولی من شب سردی ندارم
خیال کن ... قلب من شکستنی نیست
خیال کن ... حقم است تنها بمونم
خیال کن .... عاشقم بودی ولی من
شاید قدر تو را هرگز ندونم

گذشتی از من و ساکت نشستم
گذشتی از من و دیدی که خستم
تو یادت رفته که روی چه حالی
کنارت بودم و زخمات رو بستم
برای کسی که فکر میکنه هیچ غمی ندارم ...


بنویسید به دیوار سکوت
عشق سرمایه ی هر انسان است
بنشانید به لب حرف قشنگ
حرف بد وسوسه ی شیطان است
و بدانید که فردا دیر است
و اگر غصه بیاید امروز تا همیشه دلتان درگیر است
پس بسازید رهی را که کنون
تا ابد سوی صداقت برود
و بکارید به هر خانه گلی
که فقط بوی محبت بدهد.