خوب دیگه تمام شد. بالاخره با این ادعا بازی هاش خواست بگه که دیگه تمام بشه. خیلی راحت میگه خوب جدا شو. میگم به تو ربطی نداره میگه شاید بخوای ازدواج کنی بعد میگی تا کی باید اسیر من بشه. 

مسخره است. این مدت چقدر چیزها شنیدم ودیدم و دم نزدم ولی دیگه طاقت نداشتم و خیلی راحت بهش گفتم. ولی قبول نکرد میگه تهمت میزنی .  

مسخره است. دلم دیگه سرد شده و هیچ چیزی دلم رو خوش نمی کنه. زندگی مسخره‌ایی شده. خوب است موقعی که ازدواج کردیم ورشکست بود و چیزی نداشت که میگه تو به خاطر پول با من ازدواج کردی. اخه کسی به این نیست بگه که تو چی داشتی. از اول که نداشتی و هیچ وقت هم نداشتی . فقط میگی داشتم واین بودم و اون بودم . تو هیچ نبودی و نیستی . هر چی بودی از سر دولتی بقیه بوده که بودی.  

همه حرف هات از اول دروغ بوده . تو اینجا هم چیزی نداشتی . هر کاری که میگفتی بقیه کردن خودت کردی. اون رستوران شرکتی تو جزیره هم مال خودت بوده ولی به قول خودت که به اسم کسی گفتی خودت هلیکوپتر میگرفتی و می رفتی تفریح .................و بقیه چیزها