۱۸

یادداشت ۱۸ خیلی یادداشت نوشتم جاهای مختلف به نام های مختلف ولی اینجا خواستم مرتب کنم.


یک زمانی پولی نیاز داشتم . بهش گفتم به برادر و فامیل خودت بگو چون فامیل من به اندازه کافی کمک کرده .گفت نمی تونم . ندارن و از این حرفها که سرم گرم شد و دیگه دنبالش رو نگرفتم.

کم کم و خودبخود طوری ناله میکرد و التماس میکرد که ای زن کاری کن. من هم شروع کردم به دو تا از دوستانم تلفن کردن که ای داد و بیداد پول با بهره و یا اگر پول دارید قرض بدید. می دونستم اگر به فامیل خودم می گفتم یا نداشتن و یا این مقدار را نمی دادن . و هر شب هم وقتی ازش می پرسیدم درامد امروز چقدر بود ؟ باور نمیکنید نصف میگفت. چون اخر ماه که حساب کردم دیدم خیلی قشنگ نصف درامد رو میگه و نصف دیگه کجا می ره . ؟ پول سیگار و تلفن و تفریج... که خدا میدونه تهمت نمیزنم .

تا جایی رسید که من احمق بلیط با پول خودم گرفتم و امدوم و یک ماه و نیم دنبال یک وام بودم . و ایشون هر شب ناله و التماس که اگر زندان برم چه کنم. باور نمیکنید حتی برای دندونش رفت جایی دیگه که اینجا دندون ساز نیست. گفتم بابا هر چقدر خرج بشه میشه پول هواپیما همون جا درست کن. گفت نه باید برم. ای ای من بدبخت مسافرت نرفتم و تمام مدت اینجا حرص خوردم و ایشون رفت. و یک بار هر جقدر تلفن کردم دیدم یا جواب نمی ده یا خاموش است . تا از جایی برسیم خونه . و مدام شمارش گرفتم که خاموش بود . بعد یک دفعه شماره گرفت یک خانم گوشی رو جواب داد. باور نکردم مدام گفتم الو  و اسمش رو صدا کردم . و اون خانم هم گفت الو الو.. جالب اینکه قطع کردم . و تا شماره نگرفته وای طرف زنگ زد که خواب بودم . 

هر چقدر گفتم با کی بودی ؟ گفت جان ..... تنها بودم خوابم برد خسته بودم. من من یک احمق بودم . اینها رو می نویسم که ارام بشم. گفتنش فایده نداره ولی اعصابم خراب میشه . شاید اینطوری فراموش کنم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد